برگی پاییزی

پیام های کوتاه
آخرین مطالب

یاور همیشه مومن

جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۰۰ ب.ظ

پونزده سالم بود

دنبال یه دوست میگشتم همه جا تو خونه تو خیابون تو کوچه خونه همسایه .

هیچ کی رو پیدا نکردم . خیلیا بودن که رفیقم بودن اما هیچکی  دوستم  نمی شد .

تا اینک این دوست پیدا شد. جلوی در گله دونی (دمداری) یکی صادقانه گفت :منم دارم میگردم .

یکی که بهش اعتماد کنم. و من با تمام و صداقتم دست دوستی به سویش دراز کردم  و او.....

وما دوست شدیم به صداقت تموم دوستای دنیا با هم صادق بودیم همه جا با هم میرفتیم .

چقد دایی ناصرو دک میکردیم.

چقد شکیلا گوش میدادیم (ورداشتن شکیلا چقد حال می داد)

عشقمون "یاور همیشه مومن" بود.

فکر کنم کاستای این پسره تموم شد.

و دوستیمون هرروز صادق تر می شد.

تا اینکه احساس کردیم بزرگ شدیم (دوستی مال بچگیه).

اما ما هنوز دوست بودیم ودلامون صادق.

هنوزم عشقمون "یاور همیشه مومنه" .

دیگه شکیلا گوش نمی دیم.

دیگه کاری با این پسره نداریم .

دیگه کسی رو دک نمی کنیم.

دیگه ساقه طلایی نمی خوریم.

وما هنوزم دوستیم با همون صداقت.

                               " دوست گلم ودادش عزیزم دوستتم"

  • حسین میرزایی

نظرات  (۱)

وبلاگ جالب و باحالی داری !

بهت پیشنهاد میکنم که لینکتو تو باکس ما قرار بدی تا بازدیدت 2برابر بشه.
هر نفر هم 2لینک میتونه بزاره.

منتظر چی هستی .. بیا به ما سر بزن و لینکتو تو باکس بزار .. منتظرتم ... ... ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">